ساده رد شد از کنارم
یه بارم نگفت چیکارم
دلمو نشون دادم بش
رفاقت اومده دستش
ضجّه می زنم دوباره
از جوابش من گرفتم
صداقت فایده نداره
دل من چاره نداره
راستش از حد گذروندم
از خودم حتی گذشتم
لکنت زبون گرفتم
سبد موسی دلم بود
از خدا پسش گرفتم
دل آسیه اسیر شد !
آدم اختیار نداره
تا ابد فرقی نداره
یه خدای دیگه دارم