دلم تنگ و زمین تنگ و زمان تنگ
نمی دانم چه می گویم به این سنگ
فقط می دانم این گونه نسازم
خودم را دل سنگش نکارم
چرا آخر زمان از دست من رفت !
بطالت بود و عمر من فنا رفت
نمی خواهم دگر بازیچه بودن
به دنبال هوس در گوشه بودن
خداوندا به حال من نظر کن
زمان را در زمین ِدل اثر کن ..