سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :8
کل بازدید :78980
تعداد کل یاداشته ها : 141
103/9/4
9:46 ص

شعر به انسان الهام می شود

ولی شِر نه !

شِر نوشتن سخت است

و هرکلمه اش ذره ای از تو را می گیرد ..

 

شعر برای احساس نوشته می شود  

و شِر ، برای نابودی احساس !

 

شعر را  زندگی می فهمد

ولی شِر را  به جز مرگ ، کسی نمی فهمد !..

 

برای او می نویسم

برای مرگ ،

تا روزی که دستانم را بگیرد

وسرمای وجودش را به من انتقال دهد ..

 


94/5/24::: 11:58 ص
نظر()
  
  

 

 

 

چه شد وعده ی دیروز !  تو را فراموش

همان سلسله ی عهد !  تو را فراموش

همان وعده ی یادم !  تو را فراموش ....


  
  

 به یاد امشب و درد ،

عزاداری تو کوچه

جای بقیع ، مدینه !

قبول حق ، کافیه ..

 

 

روضه ی قبر و چراغ

روضه ی درد و فراق ...

قصه ی صحن و سرا

گنبد وگلدسته ها !

 

قصه ی  حرف زائرا

نگاه به اون کبوترا !

.. تا آخر قصه برو

رو فرشای حرم بشین

نگاهی کن به خادما

یادی کن از امام رضا ..

 

 قصه به آخر نرسید !

روضه به آخرش رسید ..

حسین حسین ِ آخره

کربلا حرف آخره

 


94/5/19::: 5:18 ع
نظر()
  
  

دلخوش به پایانم خدا

من را ازاین اوضاع بران !

من را از این دلواپسی

از این هوای ناخوشی ...

من را ببر سمت زمین

من روی آن را دیده ام !

بس باشد این اندیشه ام ..

 

من حرف خود را گفته ام

شاهد نمی خواهد دگر !

اول به دنیا آمدم

آخر ز دنیا می روم ..

 

اول که پاکی بود و بس ،

آخر کمی  باقی  بماند !

انگار  رسم روزگار

آخر  جهنّم رفتن است ..

 

اما جوار تو خوش است

هرجا ! جهنّم یا بهشت ..

من را ببر ! آن جا خوشم

تنبیه تو   تشویق من ..

 

من را جهنّم می بری ،

آتشکده می سازمش ..

آن جا عبادت می کنم

تا جان ، ریاضت می کشم

من را دگر کمبود نیست

آن جا نگاهت می کنم ..

صد بار من می میرم و

آخر خجالت می کشم ... !

 

این حال و روز من نبود ..

آتش برایم  سرد کن !

من اشتباهی آمدم

من از جوانی آمدم !

من را ببخش و عفو کن

من را ببخش و رحم کن !  


94/5/16::: 10:48 ع
نظر()
  
  

من زنده بودم از او ..

حالا دچارِ مرگم !

نفرین،چاره ساز است

اما دلم نیامد ..

 

آری سخن عیان است

در دل غمی نهان است ..

این عشق ِ ساده پیچید

جای کمی سؤال است !

رنگ جفا ندیده ،

لیک از قفس پریده !

این حاصل چه باشد

آیا کسی بداند ؟

 

حکمت ، سؤال من نیست

قسمت ، جواب من نیست ...


94/5/13::: 1:56 ع
نظر()
  
  

من نمی دانم از این شور چه  بر می خیزد

یا از این فاصله ی دور  چه سر می گیرد ! ...

 

ای خدا حاصل صبرم چه شود ؟

نکند دور و تسلسل بشود !

 

نکند  از دل خود می رنجم

نکند دور خودم می چرخم !

 

کاش این بار به درمان برسی ...

کاش ای دل  تو به سامان برسی


94/5/11::: 4:7 ع
نظر()
  
  

خدایا ! چشمانت را به روی احساس من ببند

احساس من خطاکار است

و ترک خطا برایش مضر ..


94/5/10::: 4:12 ع
نظر()
  
  

دلم تنگ و زمین تنگ و زمان تنگ

نمی دانم چه می گویم به این سنگ

 

فقط می دانم این گونه نسازم  

خودم را دل سنگش نکارم

 

چرا آخر زمان از دست من رفت !

بطالت بود و عمر من فنا رفت

 

نمی خواهم دگر بازیچه بودن

به دنبال هوس در گوشه بودن

 

خداوندا به حال من نظر کن

زمان را در زمین ِدل اثر کن ..


94/5/10::: 2:41 ع
نظر()
  
  

حادثه ها فقط حادثه نیستند ..

حادثه و اتفاقی خوشایند را پس می زنیم ، تا به کدام حادثه ی بعدی برسیم !

معلوم نیست درگیر کدام اندیشه ایم !

در حالی که ارزش حادثه ها به قدمتشان است

و ماهرچه جلوتر برویم ، حادثه های بعدی اصالتشان کمتر است .

   

/

عبور از حادثه ها  عبور از عمر است

و ما در آرزوی حادثه ی بعدی ، فقط خود را به گور می بریم !


94/5/10::: 2:35 ع
نظر()
  
  

 

دوباره عشق بر کمرم زد خدا

دوباره داغ بر جگرم زد خدا !

چنان زخم خورده ام که دیگر

هوس ِ مرگ بر سرم زند خدا !...

 

 


94/5/10::: 2:32 ع
نظر()
  
  
   1   2      >