سفارش تبلیغ
صبا ویژن
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :7
بازدید دیروز :8
کل بازدید :78983
تعداد کل یاداشته ها : 141
103/9/4
10:39 ص

 

ساده می گویم به تو ، تو را کم آوردم

یکایک ، روز و شبم را بد آوردم

دلم به نام تو آغاز می کند

رضایت اگر نمی دهی  سر  آوردم

ضمیر من آگه تر نمی شد

این جور که می دیدم ، تو را کم آوردم

صدای سلام کردنت مانده

در گوش ، به همین خاطر گل آوردم

راضی ام به خدا ، همین بس است

" اَلله  فَوقَ  اَیدیهمْ " کم آوردم

لازم نیست دیگر ، سیاه نمی پوشم

سپید شده رویت ، گواه آوردم

الف به الف بر نگشتم

دوبار ، سه بار واژه آوردم

امید هم  اگر نمی مانَد

تو را برای تو آوردم

یک بار اگر نگاه کردی

نقطه را برای گمراهی آوردم 

 

 


93/11/26::: 9:50 ع
نظر()
  
  

خودم می دانم همیشه شِر می گویم

فقط گاهی که از تو می نویسم شعر می شود

گاهی که دفترم خیس می شود

و واژه ها روشن ..

اما نام تو باز پاک می شود ... !  


93/11/26::: 9:42 ع
نظر()
  
  

من هنوز در انتظار به سر می برم

او بی خیال و من هنوز در خیال به سر می برم ..

حرف های او را باور می کنید

و مرا پس می زنید  ؟ !

ای واقعیت ها ،

ای زمان ها و مکان ها !

ای فاصله ها که تنها شما حقیقت دارید ،

من هنوز در انتظار به سر می برم !


93/11/26::: 9:40 ع
نظر()
  
  

 

فصل باران بود و باران خواب بود

از دل ما  شاید او غمناک بود ..

بخشش و مهر و سخاوت پس چه شد

او سرا پایش اگر دل پاک بود

این چنین رسمش نبوده  آسمان

آخ ، گاهی او فقط  نمناک بود !

 


93/11/26::: 9:38 ع
نظر()
  
  

حرف که می زنم می گویند زیادی حرف می زنی

ساکت که می شوم می گویند چرا لالی ..

یک بار می گویند سرد وخشکی

یک بار می گویند زیادی گرمی

و خوشی زیر دلت زده

 

آنقدر از خودم فاصله گرفتم 

که اختیارم را از دست داده ام

من هیچوقت نمی توانم خودم باشم

من همیشه ، دیگری هستم

و شاید همه همینطور هستند

همه ،  دیگری هستند

هیچ کس  خودش نیست ..


93/11/26::: 9:37 ع
نظر()
  
  

ای فاصله ها تموم نمی شید


راستی دم در حروم نمی شید


هر وقت دل من رو می شِکونید


پیغوم واسه مرگم  می رسونید

 


93/11/26::: 9:35 ع
نظر()
  
  


ماهی که تو را دیدم

و یک سال گذشت ..

امروز از کنار من گذشتی

و در خیابان ، با نگاهی مرا صدا زدی ..

حکمتی ندارد ، جز خودِ هوس

و هوس ، حکمت ندارد

ذلّت دارد ..

بدون اینکه یادت باشم ، از تو می نویسم

و این گونه تو را در سطل واژه ها می اندازم ..

دیگر گول حکمت ها را نمی خورم

هیچ چیز حکمت ندارد ..

 


93/11/26::: 9:30 ع
نظر()
  
  

می نویسم خستگی ؟

می آید  دل مردگی..


می نویسم روزگار ؟

می آید  انتظار..


می نویسم سکوت ؟

می آید  فلوت !


می نویسم کجا ؟

می آید  خدا !


می نویسم دوا ؟

می آید  لقا !


می نویسم زمان ؟

می آید  همان !


می نویسم همان ؟

می آید  همان ! ! !



93/11/5::: 2:11 ص
نظر()